×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

کانون اجتماعی-فرهنگی

× من سرآغاز خودآگاهی مذهبی کاملا نوینی هستم. لطفا مرا با گذشته پیوند نزنید.گذشته حتی ارزش به خاطر سپاری ندارد.چه نعمت بزرگی برای بشریت خواهد بود اگر سراسر تاریخ گذشته را به کناری نهیم،همه ی گذشته را به گنجینه ی هزاره ها بسپاریم و به انسان آغاز جدید ببخشیم-آغازی غیر تحمیلی- ودوباره او را آدم وحوا کنیم تا بتواند از صفر شروع کند � انسانی نو،تمدنی نو،فرهنگی نو. �اشو�
×

آدرس وبلاگ من

jahan.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/kurdekalhor

تقدیر

تقدیر
هوای چشمهای من ،کمی تا قسمتی ابریست
ولی چندی است،از باران بار آور نشانی نیست
دوباره تحت تاثیر هوای پرفشار غم
دلم یخ می زند،اما چه باید کرد چاره چیست
نه حرف من ،که این درد گیاه خشک هر باغ است
چگونه می توان در قحط آب و روشنایی زیست
نمی دانم ، برایت از کدامین درد،بنویسم
فقط این را بدان ،اینجا نفس ها هم زمستانی است
چرا پرسیده ای ؟کی اینچنین کرده پریشانش
مگر تو خود نمی دانی ،فراسوی خیالم کیست
به بارانی ترین شبها قسم ،جز در فراق تو
دل بیچاره ام یک آن،به حال زار خود نگریست
تمام فکر و ذکرم،اینکه یک روز تو می آیی
اگر چه خوب می دانم ،که این جز آرزویی نیست
مردد مانده ام اینجا ،میان ماندن و رفتن
که بین چشم و ابرویت بلاتکلیفی محضی است
پل ابرویت می گوید: توقف مطلقا ممنوع
نگاهت می دهد اما به من فرمان ،که اینجا ایست
نمی دانم بمانم ،یا بدست باد بسپارم
درخت بید بختم را ، که تقدیرش پریشانی است
دوباره بی وفایی امتحان می گیرد از عشاق
زلیخا صفر،مجنون صفر،یوسف بیست،لیلی بیست
��علی محمد محمدی��
 
پنجشنبه 11 تیر 1388 - 1:25:50 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم